که آنقدر از عشق گریخته ست
به پستوی انزوا
مبادا خیالش در خواب هیچ مردی
خودنمایی کند.
زنی که تلخیِ تنهایی را به جان میخرد
امابد عادت به چای قند پهلوی عشقی نمیشود
که طعم دوست داشتنش
زود از دهان میافتد...
..دنیای اشفته من.....
برچسب : حمیدرضا هندی,حمیدرضا هندی ویکی پدیا,اشعار حمیدرضا هندی,شعرهای حمیدرضا هندی,بیوگرافی حمیدرضا هندی,شعر حمیدرضا هندی,نوشته های حمیدرضا هندی,دلنوشته های حمیدرضا هندی,عاشقانه های حمیدرضا هندی, نویسنده : morvarideleilao بازدید : 190